شرمندگی و مردانگی ...

ساخت وبلاگ
از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشیداز منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید مملکت را بفروشید به روسیه و چیناصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته ایداز فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید خرج شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

اخوندی در اتوبوس نشسته بود که یک نفر که کمی بوی الکل میداد سوار شد و کنار او نشست مرد مست روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از آخوند پرسید: حاج آقا روماتیسم از چی ایجاد میشه؟ آخوند هم شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد ...تازه با ربه‌کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بودتوی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته‌ام ...ماجرای دعوای با ربه‌کا و جدا شدنمان را برایش تعری شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

خواستم داد شوم گرچه لبم دوخته است خودم و جدم و جد پدرم سوخته است   خواستم جیغ شوم گریه‌ی بی‌شرط شوم خواستم از همه ی مرحله ها پرت شوم   وسط گریه ی من رقص جنوبی کردیم کامپیوتر شدم و بازی خوبی کردیم   کس شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

رک بگویم... از همه رنجیده‌ام از غریب و آشنا ترسیده‌ام با مَرام و مَعرفت بیگانه‌اند من به هَر سازی که شُد رقصیده‌ام در زمستانِ سکوتم بارها با نگاهِ سردِتان لرزیده‌ام... رد پای مهربانی نیست... نیست...من شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

مردی مست به خانه آمد آنقدر مست بودکه گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت راندیدوبه گلدان خورد و گلدان شکست پیش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلی دادو بیداد میکنه همونجا خوابش برد صبح که ازخوا شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

ﺭﻭﺯ ﺁﻳﺪ ﻪ ﺩﻟــﻢ ﻫــﻴ ﺗﻤﻨﺎ ﻧﻨﺪ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﻏﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺴ ﻭﺍ ﻧﻨﺪ ﻳـﺎﺩ ﺁﻏـــﻮﺵ ــﺴ ﺳﻴﻨﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻣـﺮﺍ ﻣﻮﺝ ﺧــﻴﺰ ﻫﻮﺱ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺷﻴﺪﺍ ﻧﻨﺪ ﺩﻳﺪﻩ ﺁﻥ ﻮﻧﻪ ﻓﺮﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻪ ﺍﺮ ﺻﺪ ــﻤﻦ ﻻﻟﻪ ﺩﻣﺪ ﻧﻴﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﻨﺪ ﻟﻴ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻪ ﺳ شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

بچه که بودم عاشق سیب بودم. هر چی می خوردم سیر نمی شدم. یادمه یه شب توو مهمونی مشغول بازی بودم که چشمم افتاد به آخرین سیب توی ظرف میوه. تا اومدم بِرَم بَرِش دارم یکی دیگه از مهمونا برش داشت! منم اصلا ب شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

بهت گفته بودم که غمگینم ...

I told you I was sad ...

شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36

"عیدی امسال کارمندان دولت، هشت میلیون و چهارصد و هفتاد و پنج هزار ریال تمام است" گویند: به فرمان شاه عباس، کاروانسراها ساختند. تعدادشان چون به 999 رسید دستور به توقف داد. گفتند: قبله عالم به سلامت با شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:36